وقف یکی از عقود معین مندرج در قانون مدنی است. این عقد در دسته عقود عینی می باشد. به این معنا که حتما قبض شرط صحت آن می باشد. اما علاوه بر قبض قانون گذار شرایط دیگری را برای صحت عقد وقف بیان می کند. شرایط صحت عقد وقف طبق قانون عبارتند از: دوام، تنجیز، اخزاج ملک و قبض. در این نوشتار به طور تفصیلی به شرایط صحت عقد وقف می پردازیم و هر کدام را به صورت جداگانه بررسی می کنیم:
شرایط صحت عقد وقف:
همان طور که فوقا اشاره کردیم برای صحت عقد وقف شرایط ذیل اساسی است:
1- دوام وقف:
یکی از شرایط اساسی صحت عقد وقف، دائمی بودن آن است. عقد وقف حتما باید دائمی باشد نه موقت. از منابع فقهی چنین بر می آید که اکثر فقها دوام وقف را شرط صحت وقف می دانند. به این معنی که مدت آن را نباید تعیین کرد. همچنین در آرای مختلفی از فقها و حقوقدانان وجود دارد که در عقد وقف امکان درج خیار وجود ندارد. چرا که درج شرط خیار خلاف مقتضای ذات عقد است. مقتضای ذات عقد وقف تسبیل منافع است. همچنین عقد وقف را نمی توان اقاله کرد. زیرا اقاله نیز با مقتضای ذات عقد وقف که همان تسبیل منافع است در تضاد می باشد.
2- تنجیز:
به این معنی که عقد وقف نمی تواند معلق و مشروط باشد. یعنی انشای عقد به چیز دیگری منطو نباشد. مثلا الف بگوید زمینم را وقف کردم در صورتی که فرزندم در دانشگاه قبول شود. چنین وقفی باطل است. یا اگر الف بگوید مالم را برای بعد از مرگم وقف کردم. این وقف نیز باطل است. البته اگر در قالب وصیت باشد صحیح است.
3- اخراج ملک:
یکی دیگر از شرایط اساسی عقد وقف این است که وقف بر نفس نباشد. چرا که طبق مقررات وقف بر نفس به این معنی که واقف خود را جزء موقوف علیهم قرار دهد یا پرداخت دیون و یا سایر مخارج خود را از منافع موقوفه قرار دهد باطل است. زیرا وقف در واقعیت اخراج مالکیت است و مورد وقف به نفس به معنای تملیک مال موقوفه به خود می باشد. چنانچه وقف بر خود ودیگران باشد، وقف بر دیگران صحیح اما وقف بر خود باطل است.
4- قبض:
از جمله شرایط دیگر صحت عقد وقف، قبض مال موقوفه است. پس از قبض، مالک نمی تواند کسی را از دسته موقوف علیهم خارج کند و یا فرد تازه ای را وارد کند. پس از جاری شدن صیغه وقف مال موقوفه به مالکیت کسی داده می شود که حق انتفاع به او منتقل می شود. اگر موقوف علیهم غیر محصور باشد متولی وقف مال موقوفه را قبض می کند و اگر موقوف علیهم محصور باشند قبض طبقه اول کافی است. البته اگر موقوف علیهم صغیر یا محجور باشند نماینده قانونی یا قراردادی آن ها باید مال موقوفه را قبض نماید. مثلا الف خانه خود را وقف ب می کند که یک فرد مجنون است. در این صورت نماینده مجنون که ممکن است ولی قهری و یا قیم او باشد باید مال موقوفه را قبض کند.
نتیجه گیری:
همان طور که گفتیم عقد وقف یکی از عقود معین در قانون مدنی است. در تعریف قانون مدنی چنین آمده است که قبض به معنای حبس مال و تسبیل منافع آن است. عقد وقف در قانون در یک تقسیم بندی به وقف عام و وقف خاص قابل تقسیم است. وقف عام وقفی است که منافع آن برای عموم مورد استفاده قرار می گیرد. اما وقف خاص، وقفی است که منافع آن برای عده ای مشخص از افراد می باشد.
برای تحقق عقد وقف به طور صحیح شرایطی لازم است که در متن نوشتار به آنها پرداختیم. شرط دوام، تنجیز، اخراج ملک و قبض از مهمترین شرایط صحت عقد وقف است. عقد وقف یک عقد دائمی و مدت ندارد. عقد وقف نمی تواند معلق و مشروط باشد. وقف بر نفس باطل است و النهایه قبض از شرایط صحت عقد وقف است و بدون قبض عقد وقف تحقق نمی یاید؛ زیرا وقف یکی از عقود عینی است.
نظر شما در مورد این نوشتار چیست؟ آیا برای شما مفید بود؟