وقف یکی از عقود معین مندرج در قانون مدنی است. این عقد در دسته عقود عینی می باشد. به این معنا که حتما قبض شرط صحت آن است. اما علاوه بر قبض قانون گذار شرایط دیگری را برای صحت عقد وقف در قانون بیان می کند. شرایط صحت عقد وقف طبق قانون عبارتند از: دوام، تنجیز، اخراج ملک و قبض. در این نوشتار به طور تفصیلی به شرایط صحت عقد وقف می پردازیم و هر کدام را به صورت جداگانه بررسی می کنیم:
آشنایی با عقد وقف:
قانون گذار در ماده 55 قانون مدنی عقد وقف را به روشنی تبیین و تعریف می کند. منظور از عقد وقف این است که عین یک مال حبس و منافع آن تسبیل شود. به معنای ساده، منظور قانون گذار این است که در وقف، عین مال باید حبس شود و مصون از هر گونه نقل و انتقالی باشد و منافع راه در راه خدا مورد استفاده قرار گیرد. این حبس، موبد است. یعنی زمانی که عقد وقف انجام می شود، تا ابد منافع آن حبس می شود. این موضوع ذیل عنوان “دوام عقد وقف” در ادامه نوشتار مورد بررسی قرار می گیرد. قبل از بیان شرایط صحت عقد وقف لازم است تا با ارکان این عقد آشنا شویم. ارکان عقد وقف در قانون به شرح زیر است:
1- واقف: شخصی که مال خود را وقف می کند. واقف باید اهلیت لازم برای وقف را داشته باشد. بلوغ، عقل و رشد از نشانه های اهلیت واقف هستند. همچنین واقف نباید به موجب قانون ممنوع المعامله یا ورشکسته باشد.
2- موقوف علیه/ موقوف علیهم: ممکن است موقوف علیه یا موقوف علیهم محصور و یا غیر محصور باشند. اما باید موجود باشند. وقف بر معدوم صحیح نیست؛ مگر به تبع موجود.
3- مال موقوفه: سومین رکن عقد وقف، وجود مال موقوفه است. مالی که با بقای عین بتوان از آن منتفع شد. حال ممکن است این مال مشاع باشد یا مفروز و یا منقول باشد و یا غیر منقول. اما مال مصرف شدنی نمی تواند در دسته موقوفات قرار بگیرد.
در ادامه این نوشتار با شرایط صخت عقد وقف در قانون آشنا می شویم:
شرایط صحت عقد وقف:
همان طور که فوقا اشاره کردیم برای صحت عقد وقف شرایط ذیل (دوام، تنجیز، اخراج ملک و قبض) اساسی است:
1- دوام وقف:
یکی از شرایط اساسی صحت عقد وقف، دائمی بودن آن است. عقد وقف حتما باید دائمی باشد نه موقت. از منابع فقهی چنین بر می آید که اکثر فقها دوام وقف را شرط صحت وقف می دانند. به این معنی که مدت آن را نباید تعیین کرد. همچنین در آرای مختلفی از فقها و حقوقدانان وجود دارد که در عقد وقف امکان درج خیار وجود ندارد. چرا که درج شرط خیار خلاف مقتضای ذات عقد است. مقتضای ذات عقد وقف تسبیل منافع است. همچنین عقد وقف را نمی توان اقاله کرد. زیرا اقاله نیز با مقتضای ذات عقد وقف که همان تسبیل منافع است در تضاد می باشد. پس عقد وقف عقدی است بدون حق خیار و اقاله.
2- تنجیز:
به این معنی که عقد وقف نمی تواند معلق و مشروط باشد. یعنی انشای عقد به چیز دیگری منوط نباشد. مثلا الف بگوید زمینم را وقف کردم در صورتی که فرزندم در دانشگاه قبول شود. چنین وقفی باطل است. یا اگر الف بگوید مالم را برای بعد از مرگم وقف کردم. این وقف نیز باطل است. البته اگر در قالب وصیت باشد صحیح است.
3- اخراج ملک:
یکی دیگر از شرایط اساسی عقد وقف این است که وقف بر نفس نباشد. چرا که طبق مقررات وقف بر نفس به این معنی است که واقف خود را جزء موقوف علیهم قرار دهد یا پرداخت دیون و یا سایر مخارج خود را از منافع موقوفه قرار دهد. در این صورت عقد وقف باطل است. زیرا وقف در واقعیت اخراج مالکیت است و مورد وقف به نفس به معنای تملیک مال موقوفه به خود می باشد. چنانچه وقف بر خود و دیگران باشد، وقف بر دیگران صحیح اما وقف بر خود باطل است.
4- قبض:
از جمله شرایط دیگر صحت عقد وقف، قبض مال موقوفه است. پس از قبض، مالک نمی تواند کسی را از دسته موقوف علیهم خارج کند و یا فرد تازه ای را وارد کند. پس از جاری شدن صیغه وقف مال موقوفه به مالکیت کسی داده می شود که حق انتفاع به او منتقل می شود. اگر موقوف علیهم غیر محصور باشند متولی وقف، مال موقوفه را قبض می کند و اگر موقوف علیهم محصور باشند قبض طبقه اول کافی است. البته اگر موقوف علیهم صغیر یا محجور باشند نماینده قانونی یا قراردادی آن ها باید مال موقوفه را قبض نماید. مثلا الف خانه خود را وقف ب می کند که یک فرد مجنون است. در این صورت نماینده مجنون که ممکن است ولی قهری و یا قیم او باشد باید مال موقوفه را قبض کند. این موضوع در مورد شخص صغیر و یا سفیه نیز صادق است.
نتیجه گیری:
همان طور که گفتیم عقد وقف یکی از عقود معین مذکور در قانون مدنی است. در تعریف عقد وقف در قانون مدنی چنین آمده است که وقف به معنای حبس مال و تسبیل منافع آن است. عقد وقف در قانون در یک تقسیم بندی به وقف عام و وقف خاص قابل تقسیم است. وقف عام وقفی است که منافع آن برای عموم مورد استفاده قرار می گیرد. اما وقف خاص، وقفی است که منافع آن برای عده ای مشخص از افراد می باشد.
برای تحقق عقد وقف به طور صحیح شرایطی لازم است که در متن نوشتار به آنها پرداختیم. شرط دوام، تنجیز، اخراج ملک و قبض همگی از شرایط صحت عقد وقف هستند. گفتیم که عقد وقف یک عقد دائمی است و مدت ندارد. همان طور که در متن نوشته اشاره کردیم، امکان درج خیار شرط و یا اقاله عقد وقف (منظور بر هم زدن عقد وقف است) در این نوع عقد راه ندارد. عقد وقف نمی تواند معلق و مشروط باشد؛ به عبارت دیگر نمی توان انشای عقد را به چیز دیگری منوط کرد. همچنین، وقف بر نفس باطل است. چنانچه شخصی مالی را بر خود و دیگری وقف کند، وقف بر خود باطل است، اما وقف بر دیگران صحیح است و النهایه قبض از شرایط صحت عقد وقف است و بدون قبض عقد وقف تحقق نمی یاید؛ زیرا وقف یکی از عقود عینی است.
نظر شما در مورد این نوشتار چیست؟ آیا برای شما مفید بود؟