یکی از انواع تقسیم بندی مال تقسیم مال به مال مثلی و قیمی است. این تقسیم بندی در قانون مدنی آمده است و قانون گذار در مواد مختلف به آن اشاره می کند. اما سوال این است که به منظور مال مثلی و قیمی چیست؟ فایده چنین تقسیم بندی ای در قانون چیست؟ در این نوشتار ابتدا به تعریف مال مثلی و قیمی می پردازیم و اثر این تقسیم بندی توسط قانون گذار را بیان می کنیم:
مال مثلی و قیمی چه مالی است؟
اول از همه باید با واژه مثلی آشنا شویم. مثلی منتسب به مثل است یعنی شبیه و نظیر آن. قیمی نیز منسوب به قیمت است. از حیث تعریف مال مثلی و قیمی تعاریف زیادی وجو دارد. اما تعریفی که قانون گذار در قانون مدنی بیان می کند این است که مال مثلی به مالی گفته می شود که اشباه و نظایر آن زیاد است. مانند حبوبات. اما مال قیمی نقطه مقابل آن است. پس منظور از مال مثلی مالی است که اشباه و نظایر زیاد نیستند. اما در نهایت قانون گذار تشخیص این مورد را به عرف واگذار می کند. یعنی عرف است که تشخیص می دهد یک مال مثلی است یا قیمی. تنها قانون گذار به این نکته اشاره می کند که اشباه و نظایر مالی که زیاد باشد مثلی است و اگر زیاد نباشد آن مال قیمی است. مثلا الف یک خودکار بیک آبی به ب می دهد و ب آن را تلف می کند. اکنون طبق قوانین و مقررات ب ضامن مثل آن است. چرا که از منظر عرف خودکار بیک آبی یک مال مثلی است.
تعریف جامع:
در مجموع و با توجه به گفته های پیشین، مال مثلی مالی است که از حیث قیمت، اوصاف و اعراض مانند هم باشد به گونه ای که در مقام اجرای تعهد بتوان هر یک را به جای دیگری تسلیم کرد. مثلا الف تعهد می کند که صد کیلو برنج به ب تحویل دهد. اما صد کیلو برنج که قرار بود تحویل دهد تلف می شود. در این صورت الف باید صد کیلوی دیگر تهیه کند و به ب تحویل دهد. در این جا مال از نوع مثلی است. همچنین در حقوق فرانسه گفته شده است هر گاه بتوان بر وصف و کیفیت جایگیزین مال دیگر شود آن مال مثلی است. و الا قیمی است.
نکات مهم در اموال مثلی و اموال قیمی:
1- در مال مثلی اوصاف باید مثل هم باشند البته آن اوصاف مهم که نظر عرف ملاک است. مثلا اسکناس صد تومانی کهنه و نو مال مثلی است. چون کهنه و نو بودن مهم نیست؛ بلکه ارزش اسکناس مهم است. اما سکه بهار آزادی طرح قدیم و جدید مثلی نیستند چون ارزش آن ها با یکدیگر برابر نیست.
2- مال قیمی مالی است که ماهیت آن در عرف مدنظر باشد. به گونه ای که شبه آن را پیدا کرد و مال دیگر جایگزین آن شود. مثل عتیقه جات یا یک ساعت قدیمی.
3- عرف زمان و مکان تاثیر زیادی در تعیین مال مثلی و قیمی دارد. مثلا یک ظرف منبت کاری شده در اصفهان مال مثلی است اما در مشهد مال قیمی است یا یک اتومبیل لوکس در کیش مال مثلی است اما در هران مال قیمی است. پس برای تشخیص مال مثلی و قیمی بودن باید به عرف زمان و مکان نیز توجه زیادی نمود.
فایده تقسیم بندی مال مثلی و قیمی چیست؟
تقسیم بندی مال مثلی و قیمی از دو جهت اهمیت دارد:
1- جبران خسارت و 2- اجرای قرارداد.
1- جبران خسارت:
اگر شخصی مال دیگری را تلف کند از منظر قانون موظف است مثل آن را به مالک بدهد. مثلا اگر الف کیف ب را تلف کند باید مثل آن را تهیه کند و آن را به ب بدهد. دادن مثل بر قیمت ارجحیت دارد. زیرا این امر با عدالت سازگارتر است.
2- در اجرای قرارداد:
اگر موضوع اجرای قرارداد عین معین است باید همان عین را تسلیم کرد. چون مال قیمی است. اما در صورتی که موضوع قرارداد مال مثلی باشد متعهد می تواند هر مالی که همان اوصاف را داشته باشد به جای موضوع قرارداد بدهد. همچنین در زمان فروش مال قیمی مالکیت بلافاصله به خریدار منتقل می شود. اما اگر مبیع کلی فی الذمه باشد انتقال مالکیت پس از تعیین و تحویل مبیع است. در این نوع قرارداد، خریدار نگران تلف مال نیست. زیرا اگر مبع تلف شود فروشنده فرد دیگری از همان نوع را به او تحویل می دهد.
نتیجه گیری:
همانطور که گفتیم مال مثلی مالی است که اشباه و نظایر آن زیاد باشد. اما مال قیمی نقطه مقابل آن است. قانون گذار تشخیص مثلی یا قیمی بودن یک مال را به عرف واگذار می کند. البته عرف زمان و مکان در تعیین مثلی یا قیمی بودن تاثیر زیادی دارد. قایده تقسیم مال به مثلی و قیمی از دو جهت دارای اهمیت است. 1- جبران خسارت و 2- اجرای قرارداد. اگر شخصی مالی دیگری را تلف کند باید مثل آن را بدهد. مثل بر قیمت اولویت دارد و اگر مثل آن نبود باید قیمت آن را بدهد. همچنین در اجرای قرارداد اگر موضوع قرارداد مال قیمی باشد باید عینا همان مال تحویل شود. اما در فرض مثلی بودن موضوع قرارداد مهم نیست فروشنده دقیقا همان فرد را به خریدار تحویل دهد.
نظر شما در خصوص این نوشتار چیست؟ دیدگاه های خود را با ما به اشتراک بگذارید.