همه می دانیم که به موجب مقررات قانونی اذن پدر یا جد پدری برای ازدواج دختر باکره لازم است. مقنن نیز به این موضوع در قانون مدنی اشاره می کند. اما، گاهی اوقات ممکن است پدر یا جد پدری بدون دلیل موجه و تنها با استناد به دلایل واهی از دادن اذن به دختر جهت ازدواج خودداری کنند. در این صورت چه اقدامی برای دختر متصور است؟ آیا می تواند با شخص مورد نظر خود ازدواج کند؟ در این نوشتار به موضوع اذن جهت ازدواج دختر و طرح دادخواست اذن برای ازدواج می پردازیم.
سن قانونی برای نکاح چقدر است؟
به موجب قانون، سن قانونی ازدواج برای دختر سیزده سال تمام شمسی و برای پسر پانزده سال تمام شمسی است. البته به موجب ماده 1041 قانون مدنی ازدواج دختر و پسر قبل از سنین مذکور منوط است به اذن ولی البته به شرطی که دادگاه این ازدواج را به مصلحت بداند. در غیر این صورت این ازدواج باطل است. اما در اخبار زیاد در خصوص این موضوع می شنویم که دختر ده ساله با شخصی ازدواج کرده است. هر چند اذن پدر جهت ازدواج دختر وجود داشته؛ اما مصلحت طفل از منظر دادگاه رعایت نشده است. بنابراین، می توان گفت چنین ازدواجی باطل است.
آیا در ازدواج دختر دوشیزه اذن پدر یا جد پدری لازم است؟
بله. به موجب مقررات قانون مدنی، ازدواج دختر باکره بدون اجازه پدر و جد پدری غیر نافذ است. توضیح آنکه چنین ازدواجی نه صحیح است نه باطل. باید منتظر ماند و دید ولی قهری چه تصمیمی در این خصوص اتخاذ می کند. هر چند غیر نافذ نگه داشتن ازدواج صحیح نیست. چه بسا ممکن است از ازدواج واقع شده، فرزندانی حاصل شوند. در این صورت تکلیف فرزندان مشخص نیست. باید همچنان انتظار کشید و منتظر اعلان نظر پدر و جد چدری ماند. اگر پدر یا جد پدری ازدواج را تنفیذ نماید، ازدواج صحیح و اگر آن را رد کنند، ازدواج باطل و در نتیجه فرزندان حاصل از آن ازدواج نیز غیر مشروع هستند.
اگر ازدواج اول دختر بدون دخول و نزدیکی خاتمه یابد و دختر مجددا بخواهد ازدواج کند آیا همچنان اجازه پدر و جد پدری لازم است؟
بله. تا زمانی که دختر بکارت خود را از دست نداده است، اذن پدر و جد پدری برای ازدواج لازم است.
منظور از بکارت دخول از ناحیه قُبُل است یا دُبُر؟
در این خصوص میان حقوقدانان اتفاق نظری وجود ندارد. اما به نظر می رسد دخول از ناحیه قُبُل مورد نظر قانون گذار باشد نه دُبُر. هر چند عده ای معتقدند هر نوع ارتباطی اعم از اینکه از ناحیه قُبُل باشد یا دُبُر دختر را از اذن پدر یا جد پدری برای ازدواج بی نیاز می کند. نظر شما چیست؟ آیا نزدیکی به هر طریقه ای اذن پدر جهت ازدواج دختر را ساقط می نماید؟
اگر دختر احتیاج به ازدواج داشته باشد و دسترسی به پدر یا جدری امکان پذری نباشد تکلیف چیست؟
فرض کنید جد پدری فوت کرده و پدر نیز غایب مفقود الاثر است. دختر نیز در شرایطی قرار دارد که احتیاج به ازدواج دارد. در این صورت، دختر می تواند ازدواج کند. البته باید موارد فوق (یعنی در دسترس نبودن پدر و جد پدری و احتیاج به ازدواج) را در نزد دادگاه خانواده اثبات نماید.
اگر پدر و یا جد پدری بدون دلیل موجه از دادن اجازه مضایقه کنند، چه اقدامی توان انجام داد؟
همان طور که گفتیم برای دختر اذن پدر یا جد پدری لازم است. اگر هر کدام از آن ها از دادن اجازه خودداری کنند، دختر باید دادخواست اذن برای ازدواج را مطرح کند. در این دادخواست دختر دلیل مخالفت پدر و یا جد پدری را بیان می کند و مردی که قصد ازدواح با او را دارد به طور کامل نزد دادگاه بررسی می نماید. النهایه دادگاه بررسی های لازم را به عمل می آورد و حکم ازدواج دختر را صادر می کند. در ادامخ این نوشتار به یک نمونه دادخواست اذن برای ازدواج اشاره می کنیم:
نمونه دادخواست اذن جهت ازدواج دختر:
ریاست محترم شعبه …………………… دادگاه خانواده …………………….. شهرستان ……………………
با سلام و آرزوی سلامتی و بهروزی:
اینجانب موارد زیر را به عنوان شرح ما وقع حدمت حضر حضرت عالی عرض می دارم:
بنده دوشیزه ای هستم که 38 سال سن دارم. در محل کارم با شخصی به نام ……………………… متولد ……………………… آشنا شدم و قصد ازدواج با او را دارم. لیکن پدرم به دلایل واهی و بدون پایه و اساس با ازدواج ما مخالف می نماید. اینجانب تمامی شرایط لازم برای شروع زندگی مشترک را دارند. دارای یک باب منزل مستقل می باشند. خودروی متعارف برای رفع مایحتاج زندگی دارند. همچنین مدیر شرکتی هستند که بنده در آنجا فعالیت می کنم. تمامی دلایل پدرم برای مخالف با این ازدواج بر این مبنا استوار است که ایشان با من هسمن هستند. این موضوع در نظر ایشان اینقدر مهم است که مانع ازدواج ما شدند. بنده و تایشان بسیار مصر به ازدواج هستیم و مهریه نیز بین ما مشخص است و هر دو با آن موافق هستیم.
حالیه با عنایت به موارد معنونه درخواست رسیدگی و صدور حکم از محضر شما عالیجناب وفق ماده 1043 قانون مدنی مورد استدعا است.
با تقدیم احترامات فراوان
نکات مهم دادخواست اذن برای ازدواج:
1- دلایل پدر و یا جد پدری برای مخالفت با ازدواج باید واهی باشد. دلایلی همچون داشتن بیماری، فقر، اعتیاد، عدم تمکن کافی برای اداره زندگی، عدم امکان اداره زندگی مشترک و … دلایل مهم و جدی برای مخالفت با ازدواج هستند. البته این موضوع تا حد زیادی بستگی به نظر قاضی رسیدگی کننده به موضوع دارد. دلایلی همچون: همسن بودن دختر و پسر، داشتن قومیت منطقه ای خاص و … از مواردی هستند که به نظر می رسد دادگاه اعتباری برای آن ها قائل نباسد. التبه با هم به طور قاطع نمی توان در این خصوص نظر داد.
2- اذن برای ازدواج که باید توسط پدر و جد پدری اعلام شود در عرض یکدیگر قرار دارد نه طول یکدیگر. یعنی هر کدتم از آن ها موافقت نمایند کافی است. ممکن است پدر مخافت کند؛ ولی جد پدری موافق باشد و یا جد پدری مخافت کند اما پدر موافق باشد. هر کدام که با زادواج موافق باشند برای ازدواج دختر باکره کافی است.
3- رسیدگی به دادخواست اذن برای ازدواج در صلاحیت دادگاه خانواده است. هر چند قبلا در مفاد قانونی از دادگاه خانواده به عنوان دادگاه مدنی خاص یاد شده است. اما در حال حاضر دادگاه مدنی خاص وجود ندارد و دادکاه خانواده جایگزین آن شده است.
4- حتما در دادخواست اذن برای ازدواج شرایط ازدواج و مهریه ای که بین زوجین قرارداده شده است را نیز ذکر کنید.
نظر شما در خصوص این نوشتار پیست؟ آیا تا کنون دادخواست اذن برای ازدواج را طرح کردید؟ تجرییات و نظرات خود را در قسمت دیدگاه ها برای ما به اشتراک بگذارید.
پس اگر پدربزرگ با ازدواج موافقت کنه کافیه؟
بله دوست عزیز، ولایت پدر و جد پدری در عرض هم دیگه است…
بین پدر وجد پدری کدوم باید اول رضایت بده؟
هر کدوم اذن برای ازدواج بدن کافیه…