حجر به حالتی اطلاق می شود که شخص به موجب آن توانایی اداره امور خود را ندارد. قانون مدنی سه دسته از اشخاص را محجور اعلام می کند: صغار، مجانین و سفها. به موجب قانون این اشخاص نمی توانند امور خود را اداره کنند. از این رو، ولی یا قیم آنها عهده دار اداره امور آن ها خواهد شد. اما، گاهی ممکن است شخص محجور از حالت حجر خارج شود. در آن صورت تکلیف چیست؟ چنانچه شخص محجور خودش قادر به اداره امور خود باشد باید دادخواست برای رفع حجر از سوی ولی قهری یا قیم او طرح شود. در این نوشتار ابتدا نگاهی کوتاه به به مفهوم حجر می اندازیم و سپس با دادخواست خروج از حجر که از باب نمونه بیان شده است، آشنا می شویم.
حجر به چه معنا است؟
از منظر لغوی حجر به معنای منع و بازداشتن است. اما در اصطلاح حقوقی به اشخاصی اطلاق می شود که اهلیت استیفا برای انجام امور خود را ندارند. همه اشخاص از اهلیت تمتع بهره مندند. اهلیت تمتع صرفا به معنای دارا بودن حقوق است. اما اشخاص در صورتی می توانند حقوق خود را اعمال کنند که اهلیت استیفا داشته باشند. اشخاصی که محجور نیستند اهلیت استیفا دارند. اما اشخاص محجور از این اهلیت برخودار نیستند.
محجورین در قانون چه کسانی هستند؟
از نظر قانونی محجورین به سه دسته تقسیم می شوند:
1- صغار: منظور شخصی است که به سن بلوغ نرسیده باشد. دختر 9 سال تمام قمری و پسر 15 سال تمام قمری به سن بلوغ می رسند و از حالت طفولیت خارج می شوند. زمانی که شخص به سن بلوغ رسید، باید منتظر ماند تا اهلیت او کامل شود. رشیدن بودن طفل زمانی است که به سن 18 سال تمام شمسی برسد. در این صورت اگر ولی قهری یا قیم از دادن اموال به شخص خودداری کنند، او می تواند دادخواست خروج از حجر ار مطرح نماید. برای تعیین تکلیف دقیق در مورد وضعیت صغیر باید میان صغیر ممیز و صغیر غیر ممیز قائل به تفکیک شد. صغیر غیر ممیز طفل زیر 7 سال است که هیچ کاری نمی تواند انجام دهد. اما صغیر ممیز می تواند هبه و صلح بلاعوض قبول کند.
2- مجانین: اصولا مجانین از اداره امور خود منع شده اند. چون به هیچ وجه قاصد نیستند و نمی توانند اموال خود را اداره کنند. مگر اینکه اثبات شود که آن عمل حقوقی را در حالت افاقه (زوال حجر) انجام دادند.
3- سفها: این واژه به کسی اطلاق می شود که عقل معاش ندارد. سفیه نمی تواند در امور مالی اقدامی انجام دهد. او نمی تواند ارزش واقعی دارایی خود را درک کند. از این رو، معاملات او صرفا با تنفیذ ولی یا قیم صحیح است.
اما مجانین و سفها نیز ممکن است از حالت حجر خارج شود. برای این امر لازم است تا دادخواست خروج از حجر را اقامه کنند.
ولی قهری یا قیم؟ کدام یک برای اداره امور محجور تعیین خواهد شد؟
برای پاسخ به این سوال باید میان چند فرض تفکیک قائل شد:
1- جنون یا سفه متصل به زمان صغر باشد: یعنی شخص از دوران طفولیت دچار حالت جنون باشد (البته برای تشخیص حالت سفه باید صبر کنیم تا مدت زمانی بگذرد بعد متوجه می شویم که آیا شخص دچار حالت سفه هست یا خیر؟). ولی قهری اداره امور طفل را بر عهده می گیرد. مگر اینکه ولی قهری نباشد که در این صورت برای او قیم تعیین می کنیم.
2- جنون یا سفه متصل به زمان صغر نباشد: یعنی شخص بعد از رسیدن به سن بلوغ دچاز حالت جنون یا سفه شود. در این صورت اگر ولی قهری باشد، او انجام امور طفل را بر عهده می گیرد. اگر نباشد قیم برای او تعیین می شود. قیم یک نماینده قضایی است که توسط اداهر امور سرپرستی و دادستان در تهران و در سایر شهرستان ها توسط دادگاه عمومی تعیین می شود.
آیا مادر می تواند اداره امور طفل را بر عهده بگیرد و به اصطلاح قیم او شود؟
بله. مشکلی برای قیمومت مادر وجود ندارد. البته در حالی که پدر یا جد پدری به عنوان ولی قهری نباشد. یا اگر هستند صلاحیت الازم را نداشته باشند. دادگاه می تواند مادر را به عنوان ولی قهری تعیین کند. هر چند، اگر مادر شوهر کند (در فرضی که پدر و جد پدری وجود ندارند) ممکن است سمت قیمومت از او زایل شود.
دادخواست خروج از حجر به کدام نهاد باید داده شود؟
دادخواست خروج از حجر از سمت مولی علیه زمانی که مدعی است که از حجر خارج شده است، اقامه می شود. در ادامه این نوشتار به دو نمونه دادخواست رفع حجر اشاره می کنیم:
در چه صورت شخص محجور از حجر خارج می شود؟
اگر صغیر به سن بلوغ برسد و سپس رشید نیز گردد (یعنی سن 18 سال) از حجر خارج خواهد شد. چنانچه شخصی مجنون یا سفیه باشد ممکن است پس از مدتی بهبود یابد و بخواهد خودش اموالش را اداره نماید. البته باید پزشک معتمد خروج او از حالت جنون یا سفه را اعلام نماید.
دو نمونه دادخواست خروج از حجر
1- دادخواست خروج از حجر (1):
ریاست محترم اداره سرپرستی شهرستان تهران
با سلام و احترام:
اینجانب در مورخه ……………… به دلیل ابتلا به بیماری اسکیزوفرنی در بیمارستان بستری شدم. مدت زمان زیادی تحت درمان پزشکان بودم تا بالاخره توانستم به بهبودی دست یابم. در مدتی که دچار بیماری بودم، پدرم به عنوان ولی قهری بنده، اداره امور مالی اینجانب را عهده دار بود. حالیه با عنایت به گواهی پزشک بنده که تایید می کند اینجانب صلاحیت عقلی برای اداره امور مالی خود را دارم از شما می خواهم دستور مقتضی نسبت به خروج بنده از حجر اعلام نمایید.
دادخواست برای خروج از حجر (2):
ریاست محترم دادگاه ……………… شهرستان …………………
با سلام؛
احتراما موارد زیر را خدمت محضر حضرت عالی عرض می نمایم:
اطرافیان پس از رسیدن به سنین بزرگسالی دریافتند بنده از منظر عقل معاش توانایی اداره امور خود را ندارم و نمی توانم در مورد آن ها به درستی تصمیم گیری نمایم. از آن جایی که پدر و جد پدری بنده در قید حیات نبودند دادگاه مادرم را به عنوان قیم برای بنده تعیین نمود. اما جلسات مشاوره ای برای بنده برگزار شد که در آن جلسات کم کم با مفاهیم اقتصادی و ارزش دارایی آشنایی لازم را پیدا کردم. گواهی پزشک بنده در این خصوص نیز به پیوست می باشد. حالیه با نظر به آنچه در فوق بیان کردم، درخواست ارجاع به پزشکی قانونی و صدور حکم خروج از حجر را از محضر شما عالیجناب استدعا دارم.
نظر شما در خصوص این نوشتار چیست؟ در قسمت دیدگاه ها، نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.